مادر همسرم در واکنش به "قند" خواستن پسرک ساختمانمان میگوید این، قند نیست، "سمّ سفید" ست. حالا پسرک هر روز قند برمیدارد و مدام تکرار میکند "سمّ سفید" و به همه تعارفش میکند و خودش هم یک گوشه، وقتی کسی حواسش نیست سمّ سفید را میخورد و بعد با ذوق و شوق اعتراف میکند به خوردنش.
حاشیه:
فَمالی لا أبکی. چرا گریه نکنم به حال زار این نفس که هر روز "شاهده علی خلقه" را تکرار میکند، "یا شاهد کل نجوی" را زمزمه میکند و با دست و چشم و زبان گناه میکند. چرا گریه نکنم به حال این نفس که هنوز شبیه کودکی ست که معنای "سم" را نمیداند .
درباره این سایت